معنی فارسی indefectibly
C1بهگونهای که هرگز دچار نقص نشود.
In a manner that cannot fail or be defective.
- ADVERB
example
معنی(example):
این سیستم به طور غیرقابل نقص قابل اعتماد است، حتی تحت فشار.
مثال:
The system is indefectibly reliable, even under pressure.
معنی(example):
او معتقد بود که عشق میتواند به طور غیرقابل نقصی در برابر زمان پایدار بماند.
مثال:
She believed that love can indefectibly endure time.
معنی فارسی کلمه indefectibly
:بهگونهای که هرگز دچار نقص نشود.