معنی فارسی indeliberately
B1به معنای انجام عملی به صورت غیر عمدی یا بدون برنامهریزی قبلی.
In a manner that is not intentional or deliberate.
- ADVERB
example
معنی(example):
او ندانسته نوشیدنی خود را روی میز ریخت.
مثال:
He indeliberately spilled his drink on the table.
معنی(example):
او ندانسته فراموش کرد که او را به مهمانی دعوت کند.
مثال:
She indeliberately forgot to invite him to the party.
معنی فارسی کلمه indeliberately
:به معنای انجام عملی به صورت غیر عمدی یا بدون برنامهریزی قبلی.