معنی فارسی indeterminably

B1

به شکل غیر قابل تعیین، به معنای این که نمی‌توان چیزی را به وضوح مشخص کرد.

In a manner that cannot be determined or fixed.

example
معنی(example):

نتایج به طور غیرقابل تعیین به عوامل مختلف مرتبط بودند.

مثال:

The results were indeterminably linked to various factors.

معنی(example):

احساسات او نسبت به او به نظر می‌رسید به طور غیرقابل تعیین با گذر زمان افزایش یابد.

مثال:

Her feelings for him seemed to grow indeterminably over time.

معنی فارسی کلمه indeterminably

: معنی indeterminably به فارسی

به شکل غیر قابل تعیین، به معنای این که نمی‌توان چیزی را به وضوح مشخص کرد.