معنی فارسی indianised
B1به هندی تبدیل شده، اشاره به تغییر چیزی دارد که ویژگیهای فرهنگی هند را پذیرفته است.
Made to have characteristics or elements typical of India.
- VERB
example
معنی(example):
او هنر را به هندی کرده تا سنتهای هندی را منعکس کند.
مثال:
He indianised the artwork to reflect Indian traditions.
معنی(example):
فیلم برای تماشاگران محلی به هندی شده بود.
مثال:
The film was indianised for the local audience.
معنی فارسی کلمه indianised
:
به هندی تبدیل شده، اشاره به تغییر چیزی دارد که ویژگیهای فرهنگی هند را پذیرفته است.