معنی فارسی indicatives

B1

اشاره‌گرها، واژه‌ها یا عبارات که نمایانگر یا نشان‌دهنده چیزی هستند و معمولاً در محاورات و متون علمی به کار می‌روند.

Words or phrases that serve to indicate or point out something.

noun
معنی(noun):

(grammar) The indicative mood.

معنی(noun):

(grammar) A term in the indicative mood.

example
معنی(example):

اشاره‌گرها واژه‌ها یا عباراتی هستند که چیزی را نشان می‌دهند.

مثال:

Indicatives are words or phrases that indicate something.

معنی(example):

در ریاضیات، اشاره‌گرها در فرموله کردن معادلات خاص کمک می‌کنند.

مثال:

In mathematics, indicatives help in framing certain equations.

معنی فارسی کلمه indicatives

: معنی indicatives به فارسی

اشاره‌گرها، واژه‌ها یا عبارات که نمایانگر یا نشان‌دهنده چیزی هستند و معمولاً در محاورات و متون علمی به کار می‌روند.