معنی فارسی indictive
B2اندیکتیو، به معنای شواهد یا علائمی که نشانگر چیزی هستند، به ویژه در زمینه قانون.
Having the quality of indicating or showing; suggestive.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شواهد اندیکتیو برای پرونده بسیار حیاتی بود.
مثال:
The indictive evidence was crucial for the case.
معنی(example):
عوامل اندیکتیو زیادی در تصمیم گرفته شده نقش داشتند.
مثال:
Many indictive factors contributed to the decision made.
معنی فارسی کلمه indictive
:اندیکتیو، به معنای شواهد یا علائمی که نشانگر چیزی هستند، به ویژه در زمینه قانون.