معنی فارسی indigently

B1

به شیوه‌ای که به نیاز و فقر اشاره دارد.

In a manner that suggests poverty or indigence.

example
معنی(example):

او به صورت نیازمندانه زندگی می‌کرد و برای برآورده کردن نیازهای اولیه‌اش تلاش می‌کرد.

مثال:

He lived indigently, struggling to meet his basic needs.

معنی(example):

شخصیت‌های نیازمند در کتاب، مسئله فقر را برجسته می‌کنند.

مثال:

The indigently portrayed characters in the book highlight the issue of poverty.

معنی فارسی کلمه indigently

: معنی indigently به فارسی

به شیوه‌ای که به نیاز و فقر اشاره دارد.