معنی فارسی indimensible
B1غیرقابل سنجش به معنای عدم امکان اندازهگیری یا سنجش.
Not capable of being measured in dimensions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این مفهوم در زمینه نظریههای کنونی غیرقابل سنجش به نظر میرسید.
مثال:
The concept seemed indimensible in the context of the current theories.
معنی(example):
مفاهیم غیرقابل سنجش معمولاً دیدگاههای سنتی را به چالش میکشند.
مثال:
Indimensible ideas often challenge traditional viewpoints.
معنی فارسی کلمه indimensible
:غیرقابل سنجش به معنای عدم امکان اندازهگیری یا سنجش.