معنی فارسی indirect rule

B1

حکومت غیرمستقیم، سیستمی که در آن قدرت به طور مستقیم به افراد محلی واگذار می‌شود.

A type of governance in which a central authority uses local leaders to exercise control.

example
معنی(example):

کشور به مدت سال‌ها تحت حکومت غیرمستقیم بود.

مثال:

The country was under indirect rule for many years.

معنی(example):

حکومت غیرمستقیم اجازه می‌دهد رهبران محلی قدرت خود را حفظ کنند.

مثال:

Indirect rule allows local leaders to maintain power.

معنی فارسی کلمه indirect rule

: معنی indirect rule به فارسی

حکومت غیرمستقیم، سیستمی که در آن قدرت به طور مستقیم به افراد محلی واگذار می‌شود.