معنی فارسی indiscretionary
B2بیاختیاری به معنی داشتن آزادی عمل و تصمیمگیری بدون محدودیتهای خاص است.
Relating to or characterized by discretion; not bound by strict rules.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قاضی قدرتهای بیاختیاری برای اتخاذ تصمیمات داشت.
مثال:
The judge had indiscretionary powers to make decisions.
معنی(example):
نقش او بیاختیاری شناخته میشد و آزادی زیادی به او اعطا میکرد.
مثال:
Her role was considered indiscretionary, granting her a lot of freedom.
معنی فارسی کلمه indiscretionary
:
بیاختیاری به معنی داشتن آزادی عمل و تصمیمگیری بدون محدودیتهای خاص است.