معنی فارسی individuated
C1فردیت یافته به حالت یا فرآیندی اطلاق میشود که در آن فرد از دیگران متمایز شده و هویت خاص خود را توسعه میدهد.
Describing someone who has developed a distinct and individual identity.
- verb
verb
معنی(verb):
To make, or cause to appear, individual.
example
معنی(example):
او پس از بیان نظرات خود احساس فردیت کرد.
مثال:
He felt individuated after he expressed his own opinions.
معنی(example):
افرادی که فردیت یافتهاند تمایل دارند هویتهای قویتری داشته باشند.
مثال:
Individuated people tend to have stronger self-identities.
معنی فارسی کلمه individuated
:
فردیت یافته به حالت یا فرآیندی اطلاق میشود که در آن فرد از دیگران متمایز شده و هویت خاص خود را توسعه میدهد.