معنی فارسی indoctrinator
B2indoctrinator به فردی اطلاق میشود که عقاید خاصی را به دیگران آموزش میدهد یا القا میکند.
A person who indoctrinates others, often by promoting specific ideologies.
- NOUN
example
معنی(example):
indoctrinator ساعتها با گروه صحبت میکرد.
مثال:
The indoctrinator spoke to the group for hours.
معنی(example):
indoctrinator اغلب از تکنیکهای متقاعدکننده برای تأثیرگذاری بر دیگران استفاده میکند.
مثال:
An indoctrinator often uses persuasive techniques to influence others.
معنی فارسی کلمه indoctrinator
:indoctrinator به فردی اطلاق میشود که عقاید خاصی را به دیگران آموزش میدهد یا القا میکند.