معنی فارسی indolently
B1به طور تنبل و بیاحساس، بدون هیچگونه تلاش یا انگیزه.
In a lazy or lazy manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور تنبل بر روی کاناپه در تمام بعد از ظهر دراز کشیده بود.
مثال:
She indolently sprawled on the couch all afternoon.
معنی(example):
او به طور تنبل پاسخ داد و علاقه کمی به گفتگو نشان داد.
مثال:
He responded indolently, showing little interest in the conversation.
معنی فارسی کلمه indolently
:به طور تنبل و بیاحساس، بدون هیچگونه تلاش یا انگیزه.