معنی فارسی indonesian
B2مربوط به اندونزی، یک کشور در جنوب شرقی آسیا.
Relating to Indonesia or its language, people, or culture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
غذاهای اندونزیایی خوشمزه هستند.
مثال:
Indonesian food is delicious.
معنی(example):
او در طول سفرهایش زبان اندونزیایی را یاد گرفت.
مثال:
She learned Indonesian during her travels.
معنی فارسی کلمه indonesian
:
مربوط به اندونزی، یک کشور در جنوب شرقی آسیا.