معنی فارسی ineffervescible

C1

غیر قابل جوشاندن، مایعی که هرگز حباب نمی‌زند.

Describing something that cannot produce bubbles or fizz.

example
معنی(example):

آب می‌تواند در شرایط خاص به عنوان غیر قابل جوشیدن طبقه‌بندی شود.

مثال:

Water can be classified as ineffervescible under certain conditions.

معنی(example):

او ادعا کرد که برخی از مایعات به طور طبیعی غیر قابل جوشیدن هستند.

مثال:

He argued that some liquids are naturally ineffervescible.

معنی فارسی کلمه ineffervescible

: معنی ineffervescible به فارسی

غیر قابل جوشاندن، مایعی که هرگز حباب نمی‌زند.