معنی فارسی inelegancy
B1بینزاکتی، حالتی که در آن شایستگی یا جذابیت وجود ندارد.
The state of being inelegant; lack of elegance.
- NOUN
example
معنی(example):
لباس او به خاطر بینزاکتیاش مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
Her dress was criticized for its inelegancy.
معنی(example):
بینزاکتی طراحی ساختمان مشهود بود.
مثال:
The inelegancy of the building's design was evident.
معنی فارسی کلمه inelegancy
:
بینزاکتی، حالتی که در آن شایستگی یا جذابیت وجود ندارد.