معنی فارسی inembryonate
C1به معنای آغاز یا شکلگیری یک ایده یا مفهوم.
To begin the process of development or growth.
- VERB
example
معنی(example):
این مفهوم در زمان مناسب شکل خواهد گرفت.
مثال:
The concept will inembryonate in due time.
معنی(example):
ایدهها میتوانند به پروژههای مهم تبدیل شوند.
مثال:
Ideas can inembryonate into significant projects.
معنی فارسی کلمه inembryonate
:
به معنای آغاز یا شکلگیری یک ایده یا مفهوم.