معنی فارسی inerasible

B1

حقیقتی که نمی‌توان آن را محو کرد یا از بین برد.

A truth that cannot be erased or eliminated.

example
معنی(example):

مفهوم حقیقتی غیرقابل محو به این معنی است که نمی‌توان آن را پاک کرد.

مثال:

The concept of an inerasible truth means that it cannot be erased.

معنی(example):

در فلسفه، یک باور غیرقابل محو به طور محکم توسط پیروانش نگه داشته می‌شود.

مثال:

In philosophy, an inerasible belief is held steadfastly by its adherents.

معنی فارسی کلمه inerasible

: معنی inerasible به فارسی

حقیقتی که نمی‌توان آن را محو کرد یا از بین برد.