معنی فارسی inertially
B1به معنای حرکتی که تحت تأثیر نیروی خارجی قرار ندارد و به خودی خود ادامه مییابد.
In a manner that is characterized by inertia; uninterrupted by external forces.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور اینرسی در هوا حرکت کرد و بهسختی تحت تأثیر باد قرار گرفت.
مثال:
She moved inertially through the air, barely affected by the wind.
معنی(example):
وسیله نقلیه بهطور اینرسی هنگامی که موتور خاموش است حرکت میکند.
مثال:
The vehicle travels inertially when the engine is off.
معنی فارسی کلمه inertially
:
به معنای حرکتی که تحت تأثیر نیروی خارجی قرار ندارد و به خودی خود ادامه مییابد.