معنی فارسی inescapably
B2به طور غیرقابل اجتناب، به طوری که نمیتوان از آن فرار کرد.
In a manner that cannot be avoided or escaped.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In an inescapable manner.
example
معنی(example):
حقیقت به طور اجتنابناپذیری واضح است.
مثال:
The truth is inescapably clear.
معنی(example):
او به طور اجتنابناپذیری به ماجراجویی کشیده میشود.
مثال:
She is inescapably drawn to adventure.
معنی فارسی کلمه inescapably
:
به طور غیرقابل اجتناب، به طوری که نمیتوان از آن فرار کرد.