معنی فارسی inescation

B2

به معنی پیوندی که نمی‌توان آن را قطع کرد یا شکسته شد.

A bond or connection that cannot be broken.

example
معنی(example):

Inescation به معنای پیوندی است که گسستنی نیست.

مثال:

Inescation refers to an unbreakable bond.

معنی(example):

پیوند دوستی آن‌ها در طول سال‌ها آشکار بود.

مثال:

The inescation of their friendship was evident through the years.

معنی فارسی کلمه inescation

: معنی inescation به فارسی

به معنی پیوندی که نمی‌توان آن را قطع کرد یا شکسته شد.