معنی فارسی inestimably

B2

به‌طوری که قابل تخمین نباشد، به معنای بسیار زیاد یا ارزشمند.

In a manner that cannot be estimated or measured; extremely valuable.

example
معنی(example):

او در زمان‌های سخت من به طرز غیرقابل تخمینی به من کمک کرد.

مثال:

She helped me inestimably during my difficult times.

معنی(example):

این کتاب از نظر یادگیری تاریخ، غیرقابل تخمین با ارزش است.

مثال:

The book is inestimably valuable for learning about history.

معنی فارسی کلمه inestimably

: معنی inestimably به فارسی

به‌طوری که قابل تخمین نباشد، به معنای بسیار زیاد یا ارزشمند.