معنی فارسی inexacting
B1غیرسختگیر، بدون فشار یا انتظارات سخت.
Not demanding; not strict or severe in requirements.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت غیرسختگیر او کار کردن با او را آسان کرد.
مثال:
Her inexacting nature made her easy to work with.
معنی(example):
او معلمی غیرسختگیر بود که بر یادگیری به جای نمرات تمرکز داشت.
مثال:
He was an inexacting teacher who focused on learning rather than grades.
معنی فارسی کلمه inexacting
:
غیرسختگیر، بدون فشار یا انتظارات سخت.