معنی فارسی inexhaustibly
B2به طور خستگیناپذیر، به شیوهای که بحث یا فعالیت به هیچ وجه تمام نمیشود.
In a manner that cannot be exhausted; endlessly.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها به طور خستگیناپذیر درباره موضوع بحث کردند و هر جنبهای را پوشش دادند.
مثال:
They discussed the topic inexhaustibly, covering every angle.
معنی(example):
او میتوانست به طور خستگیناپذیر درباره کتابهای موردعلاقهاش صحبت کند.
مثال:
He could talk inexhaustibly about his favorite books.
معنی فارسی کلمه inexhaustibly
:
به طور خستگیناپذیر، به شیوهای که بحث یا فعالیت به هیچ وجه تمام نمیشود.