معنی فارسی inexistency

C2

وضعیتی است که در آن چیزی غیرموجود به نظر می‌رسد و به معنای نبود و عدم وجود است.

The condition of being non-existent; lack of existence.

example
معنی(example):

دادگاه در مورد عدم وجود قرارداد قبلی رای صادر کرد.

مثال:

The court ruled on the inexistency of the previous contract.

معنی(example):

امکان‌پذیری عدم وجود شواهد منجر به تحقیقات بیشتر شد.

مثال:

The impossibility of the inexistency of evidence led to further investigation.

معنی فارسی کلمه inexistency

: معنی inexistency به فارسی

وضعیتی است که در آن چیزی غیرموجود به نظر می‌رسد و به معنای نبود و عدم وجود است.