معنی فارسی inexpediently

B1

به‌طور ناپسند، به شیوه‌ای که مناسب یا عاقلانه نیست.

In a way that is not advisable or sensible.

example
معنی(example):

او در اوج هیجان به طور ناپسند عمل کرد.

مثال:

He acted inexpediently in the heat of the moment.

معنی(example):

او به طور ناپسند در یک سرمایه‌گذاری پرخطر سرمایه‌گذاری کرد.

مثال:

She inexpediently invested in a risky venture.

معنی فارسی کلمه inexpediently

: معنی inexpediently به فارسی

به‌طور ناپسند، به شیوه‌ای که مناسب یا عاقلانه نیست.