معنی فارسی inexpertness
B1عدم مهارت، نداشتن تخصص یا تجربه در یک زمینه.
The state of being unskilled or lacking expertise.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم مهارت او در این هنر برای همه مشهود بود.
مثال:
His inexpertness in the craft was evident to everyone.
معنی(example):
عدم مهارت تیم به یک سری اشتباهات منجر شد.
مثال:
The inexpertness of the team led to a series of mistakes.
معنی فارسی کلمه inexpertness
:
عدم مهارت، نداشتن تخصص یا تجربه در یک زمینه.