معنی فارسی inexplicably

C2

به طور غیرقابل توضیح، به معنای نبود توضیحی برای یک عمل یا حالت.

In a manner that cannot be explained or understood.

adverb
معنی(adverb):

In an inexplicable manner; for an unknown reason.

example
معنی(example):

او به طور غیرقابل توضیحی زودتر از مهمانی رفت.

مثال:

She inexplicably left the party early.

معنی(example):

در به‌طور غیرقابل توضیحی به تنهایی باز شد.

مثال:

The door opened inexplicably on its own.

معنی فارسی کلمه inexplicably

: معنی inexplicably به فارسی

به طور غیرقابل توضیح، به معنای نبود توضیحی برای یک عمل یا حالت.