معنی فارسی inexplorable

B2

غیرقابل کاوش به مکان‌هایی اطلاق می‌شود که نمی‌توان به طور فیزیکی به آنها دسترسی پیدا کرد یا به آنها سفر کرد.

Not able to be explored or investigated.

example
معنی(example):

عمق‌های غیرقابل کاوش اقیانوس عمدتاً یک راز باقی مانده‌اند.

مثال:

The inexplorable depths of the ocean remain largely a mystery.

معنی(example):

بسیاری از نواحی غیرقابل کاوش روی کره زمین هنوز توسط انسان‌ها لمس نشده‌اند.

مثال:

Many inexplorable regions on the planet are still untouched by humans.

معنی فارسی کلمه inexplorable

: معنی inexplorable به فارسی

غیرقابل کاوش به مکان‌هایی اطلاق می‌شود که نمی‌توان به طور فیزیکی به آنها دسترسی پیدا کرد یا به آنها سفر کرد.