معنی فارسی inexpressibleness

B2

عدم قابلیت بیان، حالتی است که در آن نمی‌توان احساسات یا مفاهیم را به وضوح بیان کرد و نشان دهندهٔ عمق و پیچیدگی آنها می‌باشد.

The quality of being impossible to express or articulate, especially in the context of strong emotions.

example
معنی(example):

عدم قابلیت بیان غم او باعث شد که صحبت کردن دربارهٔ فقدانش دشوار باشد.

مثال:

The inexpressibleness of her grief made it difficult for her to talk about her loss.

معنی(example):

او اغلب به عدم قابلیت بیان شادی و رنج فکر می‌کرد.

مثال:

He often reflected on the inexpressibleness of joy and suffering.

معنی فارسی کلمه inexpressibleness

: معنی inexpressibleness به فارسی

عدم قابلیت بیان، حالتی است که در آن نمی‌توان احساسات یا مفاهیم را به وضوح بیان کرد و نشان دهندهٔ عمق و پیچیدگی آنها می‌باشد.