معنی فارسی inexpressively
B1به معنای بدون بیان احساس، شکلی از ارتباط است که در آن احساسات یا واکنشها نشان داده نمیشوند.
In a manner that lacks expression or emotion; often referring to a neutral or flat demeanor.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور غیرقابل بیان به او نگاه کرد و هیچ احساسی نشان نداد.
مثال:
He looked at her inexpressively, showing no emotion.
معنی(example):
او در طول جلسه به طور غیرقابل بیان صحبت کرد و این موضوع دانستن نظرش را دشوار کرد.
مثال:
She spoke inexpressively during the meeting, making it hard to know her opinion.
معنی فارسی کلمه inexpressively
:
به معنای بدون بیان احساس، شکلی از ارتباط است که در آن احساسات یا واکنشها نشان داده نمیشوند.