معنی فارسی inextinguible

B1

غیرقابل خاموش کردن به احساسی اشاره دارد که نمی‌توان آن را از بین برد.

Incapable of being extinguished; unable to be put out.

example
معنی(example):

شعله امید در دل او غیرقابل خاموش شدن به نظر می‌رسید.

مثال:

The flame of hope in her heart felt inextinguible.

معنی(example):

اشتیاق او به موسیقی با وجود چالش‌ها غیرقابل خاموش شدن به نظر می‌رسید.

مثال:

His passion for music seemed inextinguible despite challenges.

معنی فارسی کلمه inextinguible

: معنی inextinguible به فارسی

غیرقابل خاموش کردن به احساسی اشاره دارد که نمی‌توان آن را از بین برد.