معنی فارسی infanticidal
C1مرتبط با عمل قتل نوزاد، به ویژه در زمینههای اجتماعی یا قانونی.
Related to the act of killing an infant, particularly in social or legal contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عمل قتل نوزاد توسط جامعه محکوم میشود.
مثال:
The infanticidal act is condemned by society.
معنی(example):
قوانین آنها به منظور جلوگیری از رفتارهای قاتل نوزاد است.
مثال:
Their laws are aimed at preventing infanticidal behavior.
معنی فارسی کلمه infanticidal
:
مرتبط با عمل قتل نوزاد، به ویژه در زمینههای اجتماعی یا قانونی.