معنی فارسی infantilize
B2 /ɪn.ˈfæn.tɪ.laɪz/برخورد کردن با بزرگسالان مانند کودکان، به آنان اجازه برقراری استقلال را ندادن.
To treat someone as if they are a child; to make someone dependent.
- verb
verb
معنی(verb):
To reduce (a person) to the state or status of an infant.
معنی(verb):
To treat (a person) like a child.
example
معنی(example):
ما نباید بزرگسالان را بچهگانه کنیم.
مثال:
We should not infantilize adults.
معنی(example):
بچهگانه کردن کسی به او اجازه نمیدهد رشد کند.
مثال:
Infantilizing someone does not allow them to grow.
معنی فارسی کلمه infantilize
:
برخورد کردن با بزرگسالان مانند کودکان، به آنان اجازه برقراری استقلال را ندادن.