معنی فارسی inferial

B1

پیوندی به استنتاج یا استدلال، ممکن است به ویژگی‌های استنتاجی اشاره کند.

Relating to inference or the conclusions drawn from reasoning.

example
معنی(example):

ویژگی‌های استنباطی استدلال کلیدی برای بحث بودند.

مثال:

The inferial properties of the argument were key to the discussion.

معنی(example):

او بر جنبه‌های استنباطی هنگام تحلیل متن تمرکز کرد.

مثال:

She focused on inferial aspects when analyzing the text.

معنی فارسی کلمه inferial

: معنی inferial به فارسی

پیوندی به استنتاج یا استدلال، ممکن است به ویژگی‌های استنتاجی اشاره کند.