معنی فارسی inferiorities
B1احساس‌های عدم برتری یا نقص در مقایسه با دیگران.
Feelings or perceptions of inadequacy compared to others.
- noun
noun
معنی(noun):
The quality or state of being inferior.
معنی(noun):
An inferior value or quality.
معنی(noun):
An inferior power.
معنی(noun):
The quality of being a competitive disadvantage.
example
معنی(example):
او در مقایسه با همسالانش با احساس حقارت دست‌وپنجه نرم می‌کرد.
مثال:
He struggled with feelings of inferiorities compared to his peers.
معنی(example):
احساس حقارت می‌تواند به اشکال مختلف بروز کند و بر خودباوری تأثیر بگذارد.
مثال:
Inferiorities can manifest in various forms, affecting self-esteem.
معنی فارسی کلمه inferiorities
:
احساس‌های عدم برتری یا نقص در مقایسه با دیگران.
