معنی فارسی infertility treatment

B2

روش‌ها و فرایندهایی که برای کمک به افرادی که نمی‌توانند بچه‌دار شوند، طراحی شده‌اند.

Methods and processes designed to assist individuals who are unable to conceive.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که تحت درمان نازائی قرار گیرند.

مثال:

They decided to undergo infertility treatment.

معنی(example):

درمان نازائی می‌تواند از نظر احساسی چالش‌برانگیز باشد.

مثال:

Infertility treatment can be emotionally challenging.

معنی فارسی کلمه infertility treatment

: معنی infertility treatment به فارسی

روش‌ها و فرایندهایی که برای کمک به افرادی که نمی‌توانند بچه‌دار شوند، طراحی شده‌اند.