معنی فارسی informalness

B1

وضعیت یا کیفیت غیررسمی بودن، راحت بودن و رسمی نبودن.

The quality of being informal; a relaxed and casual atmosphere.

example
معنی(example):

غیررسمی بودن گردهمایی همه را راحت کرد.

مثال:

The informalness of the gathering made everyone comfortable.

معنی(example):

من از غیررسمی بودن گفتگوهای‌مان قدردانی می‌کنم.

مثال:

I appreciate the informalness of our conversations.

معنی فارسی کلمه informalness

:

وضعیت یا کیفیت غیررسمی بودن، راحت بودن و رسمی نبودن.