معنی فارسی information scientist

B2

شغلی که در آن فرد اطلاعات را جمع‌آوری، سازمان‌دهی و تحلیل می‌کند.

A professional who specializes in data collection, organization, and analysis.

example
معنی(example):

یک دانشمند اطلاعات با مدیریت داده‌ها کار می‌کند.

مثال:

An information scientist works with data management.

معنی(example):

دانشمندان اطلاعات سیستم‌های اطلاعاتی را تحلیل می‌کنند.

مثال:

Information scientists analyze information systems.

معنی فارسی کلمه information scientist

: معنی information scientist به فارسی

شغلی که در آن فرد اطلاعات را جمع‌آوری، سازمان‌دهی و تحلیل می‌کند.