معنی فارسی infortiate
B1به معنای تقویت و یا ایجاد استحکام است.
To strengthen or fortify; to enhance a relationship or bond.
- VERB
example
معنی(example):
برای تقویت پیوند بین آنها، زمان بیشتری را با هم گذرانیدند.
مثال:
To infortiate the bond between them, they spent more time together.
معنی(example):
آنها راههایی برای تقویت دوستی خود در زمانهای سخت پیدا کردند.
مثال:
They found ways to infortiate their friendship during tough times.
معنی فارسی کلمه infortiate
:
به معنای تقویت و یا ایجاد استحکام است.