معنی فارسی inframammary

B1

منطقه‌ای در زیر سینه‌ها که در جراحی‌های زیبایی و پزشکی استفاده می‌شود.

Underneath the breast tissue, commonly referred to in medical contexts.

example
معنی(example):

برش‌های inframammary معمولاً در جراحی‌های سینه استفاده می‌شوند.

مثال:

Inframammary incisions are commonly used in breast surgeries.

معنی(example):

منطقه inframammary برای برخی از روش‌های پزشکی بسیار مهم است.

مثال:

The inframammary area is crucial for certain medical procedures.

معنی فارسی کلمه inframammary

:

منطقه‌ای در زیر سینه‌ها که در جراحی‌های زیبایی و پزشکی استفاده می‌شود.