معنی فارسی infraordinary
B1اینفراوردینری به ویژگیهایی اطلاق میشود که فراتر از عادی و غیرمعمول است.
Not very ordinary; having traits that are above normal or average.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
به استعدادهای او برای سنش عادی محسوب میشد.
مثال:
Her talents were considered infraordinary for her age.
معنی(example):
او کارهای عادی شگفتانگیزی انجام داد که همه را شگفتزده کرد.
مثال:
He performed infraordinary feats that amazed everyone.
معنی فارسی کلمه infraordinary
:اینفراوردینری به ویژگیهایی اطلاق میشود که فراتر از عادی و غیرمعمول است.