معنی فارسی infratonsillar
B1فضایی در نزدیکی لوزهها که ممکن است در هنگام جراحی یا درمانهای پزشکی مورد توجه قرار گیرد.
Referring to the area located below the tonsils.
- OTHER
example
معنی(example):
فضای زیر لوزه در برخی از جراحیها مرتبط است.
مثال:
The infratonsillar space is relevant in certain surgical procedures.
معنی(example):
مشکلات زیر لوزه ممکن است نیاز به مداخلات پزشکی خاصی داشته باشد.
مثال:
Infratonsillar issues may require specific medical interventions.
معنی فارسی کلمه infratonsillar
:فضایی در نزدیکی لوزهها که ممکن است در هنگام جراحی یا درمانهای پزشکی مورد توجه قرار گیرد.