معنی فارسی infusedly

B1

به طرز خاصی، به معنای به طور عمیق و به طور کامل ترکیب یا تاثیرگذاری.

In a manner that is deeply infused or permeated with a quality or feeling.

example
معنی(example):

چای به طرز خاصی با گیاهان برای طعم بیشتر آماده شده بود.

مثال:

The tea was infusedly prepared with herbs for extra flavor.

معنی(example):

او به طرز خاصی درباره علاقه‌اش به هنر صحبت کرد.

مثال:

She spoke infusedly about her passion for art.

معنی فارسی کلمه infusedly

: معنی infusedly به فارسی

به طرز خاصی، به معنای به طور عمیق و به طور کامل ترکیب یا تاثیرگذاری.