معنی فارسی infusoriform
B1افشاندنی به شکل یا ساختاری اطلاق میشود که شبیه به افشاندنیها باشد.
Having a form resembling that of an infusorium, typically referring to biological shapes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شکل افشاندنی جلبک به آن کمک میکند تا شناور بماند.
مثال:
The infusoriform shape of the algae helps it float.
معنی(example):
ساختارهای افشاندنی را میتوان در گیاهان آبی مختلف مشاهده کرد.
مثال:
Infusoriform structures can be seen in various aquatic plants.
معنی فارسی کلمه infusoriform
:
افشاندنی به شکل یا ساختاری اطلاق میشود که شبیه به افشاندنیها باشد.