معنی فارسی ingenie
B1ذکاوت، توانایی یا استعداد در برنامهریزی و ایجاد کارهای خلاقانه.
A quality of being exceptionally clever or inventive.
- NOUN
example
معنی(example):
ذکاوت برنامههای او به طور قابل توجهی دست کم گرفته شد.
مثال:
The ingenie of her plans was largely underestimated.
معنی(example):
همه از استعداد او در غلبه بر مشکلات تحسین کردند.
مثال:
Everyone admired her ingenie in overcoming difficulties.
معنی فارسی کلمه ingenie
:ذکاوت، توانایی یا استعداد در برنامهریزی و ایجاد کارهای خلاقانه.