معنی فارسی ingeny

B1

ذکاوت، قابلیت تفکر خلاق و به کارگیری آن برای حل مسائل و چالش‌ها.

Cleverness and inventiveness that leads to effective problem-solving.

example
معنی(example):

ذکاوت او در طراحی‌های نوآورانه‌اش مشهود بود.

مثال:

Her ingeny was evident in her innovative designs.

معنی(example):

ذکاوت اغلب عامل کلیدی در حل موفق مشکلات است.

مثال:

Ingeny is often a key factor in successful problem solving.

معنی فارسی کلمه ingeny

:

ذکاوت، قابلیت تفکر خلاق و به کارگیری آن برای حل مسائل و چالش‌ها.