معنی فارسی ingoted
B1به معنای فلزات یا مواد قارت شده، که به شکل میلهها یا قالبها در آمدهاند.
Referring to materials that have been cast or shaped into ingots, particularly metals.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
میلههای قارت شده به کارخانه ارسال شدند.
مثال:
The ingoted bars were sent to the factory.
معنی(example):
هنرمند مجسمهای از قطعات فلزی قارت شده ساخت.
مثال:
The artist crafted a statue from ingoted metal pieces.
معنی فارسی کلمه ingoted
:به معنای فلزات یا مواد قارت شده، که به شکل میلهها یا قالبها در آمدهاند.