معنی فارسی inhalator
B1دستگاهی برای تسهیل تنفس در بیمارانی که دچار مشکلات تنفسی هستند.
A device used to deliver medication directly into the lungs.
- noun
noun
معنی(noun):
Inhaler
example
معنی(example):
او برای آسم خود از اینهلاتور استفاده میکند.
مثال:
He uses an inhalator for his asthma.
معنی(example):
اینهلاتور به او کمک میکند بهتر نفس بکشد.
مثال:
The inhalator helps him breathe better.
معنی فارسی کلمه inhalator
:
دستگاهی برای تسهیل تنفس در بیمارانی که دچار مشکلات تنفسی هستند.