معنی فارسی inherently

B2 /ɪnˈhɛɹəntli/

به معنی به طور ذاتی، چیزی که در ذات خود وجود دارد.

In a permanent, essential, or characteristic way.

adverb
معنی(adverb):

In an inherent way; naturally, innately.

example
معنی(example):

این کار به طور ذاتی دشوار است.

مثال:

The task is inherently difficult.

معنی(example):

او به طور ذاتی مهربان و سخاوتمند است.

مثال:

He is inherently kind and generous.

معنی فارسی کلمه inherently

: معنی inherently به فارسی

به معنی به طور ذاتی، چیزی که در ذات خود وجود دارد.